سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۰

«کاکا سیاه کشتی نارسیوس» رمانی دروصف تقابل میان فرماندهان با شوم ترین پدیده دریایی

کتاب کاکا سیاه کشتی نارسیوس

سینما پرس ـ گروه هفت هنر/ رمان «کاکا سیاه کشتی نارسیوس» نوشته جوزف کنراد و با ترجمه سهیل سمّی، به تازگی از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار ادبیات سینما پرس، کتاب «کا کا سیاه کشتی نارسیوس» نوشته جوزف کنراد است که با ترجمه سهیل سمّی در پنج فصل از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

 

سهیل سمی مترجم کتاب «کاکا سیاه کشتی نارسیوس» در مقدمه این کتاب، بیان کرده است:

 

کنراد در رمان کاکا سیاه، که هنری جیمز آن را « زیباترین و مؤثرترین تصویر زندگی در دریا در زبان انگیسی» توصیف کرده است، جمعی از جاشویان و فرماندهانشان را در معرض شوم ترین پدیده دریایی که طوفانی طولانی و قدرتمند است، قرار می دهد و واکنش های آن ها را تحلیل می کند. کم تر رمانی است که در آن چنین بخش قابل توجهی به حوادث طبیعی و واکنش های جسورانه و قهرمانانه شخصیت ها اختصاص یافته باشد. اما اين رمان به هيچ‌وجه رمان حادثه‌اي نيست و در آن از طوفان و آشفتگي دريا فقط به عنوان پيش‌زمينه‌اي براي درك شخصيت انسان و تحليل مضامين اخلاقي و انساني بهره گرفته شده است . با اين حال ، خود طوفان نيز در رمان شخصيت خاص خود را دارد ، به مثابة محركي كه مردان روي كشتي را به برملا كردن دروني‌ترين احساسات و ناشناخته‌ترين انگيزه‌هاي انساني يا ضد انساني‌شان وا مي‌دارد

 

جوزف کنراد با نام «تئودور کنراد نالچ کورزینوسکی» در سال ۱۸۵۷ در پادولیای اوکراین متولد شد، دشتی حاصلخیز بین لهستان و روسیه که زمانی بخشی از خاک لهستان بود و بعد جزو روسیه شد.

 

این منطقه از ملیت‌های مختلفی تشکیل شده بود که چهار مذهب و جهار زبان و چندین طبقهٔ اجتماعی داشتند. آن بخشی که ساکنینش به زبان لهستانی حرف می‌زدند، و خانوادهٔ کنراد هم از آن‌ها بود، آبا و اجدادی از طبقهٔ سلاچتا بودند که طبقه‌ای پایین‌تر از اریستوکرات‌ها بود، ثروتمند و اصیل و دارای قدرت سیاسی بودند.

جوزف کنراد نویسنده انگلیسی با اصلیت لهستانی است، آثار وی مشتمل بر ۱۳ رمان، دوجلد خاطرات و ۲۸ داستان کوتاه است.

 

کتاب کاکا سیاه کشتی نارسیوس

 

در بخشی از کتاب «کاکا سیاه کشتی نارسیوس» آمده است:

 

بر سینه عرشه تاریک شعاعی از نور درخشید، و بعد دری با صدای بلند بسته شد و آقای بیکر در داخل کابین تمیز و مرتبش از دیده پنهان شد. کرایتون جوان به نرده لبه کشتی تکیه داد و با نگاهی که آبستن خیال و رؤیا بود به قعر شب شرق خیره شد و در کام تاریکی شب کوچه ای طولانی دید...

 

در نگاه خيره اش مرا آرام کرد و با لحني منطقي زير لب گفت: «چيزي نيست که بخواي خودتو در موردش ناراحت کني». انگار مي خواست خشم بچگانه اي را که خودش موجب برانگيخته شدنش شده بود فروبنشاند و اين مرد چنان ظاهر غيرتهاجمي داشت که سعي کردم تا حد امکان آنچه را در درونم مي گذشت برايش توضيح دهم. به او گفتم دوست ندارم در مورد آنچه پشت سر گذاشته ام چيزي بشنوم. تا وقتي ادامه داشت برايم خيلي خوب و جذاب بود اما حال که ديگر به پايان رسيده بود ترجيح مي دادم در موردش چيزي نگويم و حتي در موردش فکر هم نکنم. تصميمم را گرفته بودم که به خانه بروم.

 

گفتنی است رمان «کاکا سیاه کشتی نارسیوس» در 200 صفحه و پنج فصل و با ترجمه سهیل سمّی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

 

انتهای پیام/ش.ع/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.